«مرجان موحد»، یکی از این هنرمندان است که اگر گذرتان به یکی از شهرهای شرق کشور بیفتد، حتماً آثار او را در نقاط گوناگون خواهید دید. او تا بهحال در چندین نمایشگاه بینالمللی هم شرکت کرده و بهخاطر احیای صنایعدستی و فرهنگهای قدیمی کشور، مورد تقدیر قرار گرفته است. همین موضوع باعث شد بهسراغ او برویم و ببینیم روزگار خانم سفالگر چهطور میگذرد.
از بچگی تصمیم داشتید سفالگر یا مجسمهساز شوید؟
راستش در روزهای کودکی و نوجوانی هیچوقت به فکر دکتر یا مهندسشدن نبودم. فکر هم نمیکردم سفالگر بشوم. همیشه دلم میخواست یک نقاش بزرگ بشوم، اما وقتی با رشتهی سفال و سرامیک آشنا شدم، جذب این رشته شدم و آن را ادامه دادم. آنروزها ۲۲ساله بودم.
گفتید رشتهی سفال و سرامیک.یعنی چنین رشتهای در دانشگاه وجود دارد؟
دانشجویانی که در رشتهی صنایعدستی تحصیل میکنند، میتوانند گرایش سفال و سرامیک را انتخاب کنند که به تخصص بیشتری برسند. همچنین رشتهای به اسم مهندسی سرامیک داریم که معمولاً فارغالتحصیلانش در کارخانههای کاشی و سرامیک و چینی مشغول بهکار میشوند.
عنوانهای سفال و سرامیک، معمولاً در کنار هم میآیند. اما این دو چه تفاوتی با هم دارند؟
سفال به اشیا و ظروفی گفته میشود که از خاک رس ساخته شده و ترکیبی طبیعی دارد، اما سرامیک معمولاً ترکیبات پیشرفتهتر و فرمولاسیون پیچیدهتری دارد و گاهی هم به شکل دوغاب استفاده میشود. همچنین سرامیک را راحتتر میتوان به شکل دلخواه درآورد.
از سختیها و لذتهای سفالگری برایمان بگویید.
چون این رشته نیاز به فضای کارگاهی، امکانات، علم و تجربهی زیادی دارد، از رشتههای سخت هنری بهحساب میآید، اما از طرف دیگر بهخاطر تنوع محصولات تولیدی و امکان خلاقیت و نوآوری در دستسازهها، رشتهی بسیار پر طرفدار و شیرینی است.
کارهایتان بیشتر یادآور آثار قدیمی و اسطورهای است. سبک خاصی را دنبال میکنید؟
من دردو حوزه فعالیت میکنم؛ یکی بخش احیا و بازپیرایی سفالینههای قدیمی نیشابور که اصل آنها داخل موزه نگهداری میشود و برخیشان از کشور خارج شده است. در بخش دیگر هم به ساخت نشانههای ماندگار شهری و زیورآلات مدرن سرامیکی مشغولم.
نشانههای زیادی در شهرهای گوناگون کشور از شما بهچشم میخورد. کدام یک را بیشتر از بقیه دوست دارید؟
بشقاب اسب سفال را بیشتر از بقیه دوست دارم. اصل این اثر در موزهی سانفرانسیسکو نگهداری میشود. ما آن را با ابعاد چهار و نیم مترمربع و بهصورت نقشبرجستهی لعابدار اجرا کردیم که در حال حاضر در بلواری در مشهد مقدس نصب شده است. علت علاقهام به آن بهخاطر تکنیک خاص و منحصر بهفردی است که در ساختش بهکار رفته.
میدانم که سالها برای کودکان و نوجوانان تدریس کردهاید. خاطرهای از آن روزها وآن کلاسها دارید؟
در تمام آن دوران با نوجوانهایی آشنا شدم که در ساخت بدنه و در لعابکاری، بسیار خلاق و بااستعداد بودند. چندسال قبل، پسر نوجوانی، هنرجوی من بود که بعد از آموزش دیدن، انواع دایناسورها را با گل میساخت. کارهایش هم واقعاً جذاب و دیدنی بود.
برای سفالگر شدن چه باید کرد؟
اول از همه باید آموزش دید. بعد هم باید دانست که علاقه، پشتکار و خلاقیت مهمترین اصل در این راه است. هنرمندی که ایدههای جدید و خلاقانه برای کارش داشته باشد و از کپیکردن آثار دیگران دوری کند، حتماً موفق میشود.
نظر شما